دانلود آهنگ جدید علی عبدالمالکی به نام چرا من

 

♫♫♫             ♫♫♫            ♫♫♫          ♫♫♫             ♫♫♫            ♫♫♫

 

دانلود آهنگ با کیفیت320

دانلود آهنگ با کیفت128


برای دیدن متن آهنگ به ادامه مطلب بروید...!



ادامه مطلب


A real friend
is one who walks in
when the rest
of the world walks out.


یک دوست واقعی اونی هستش که وقتی میاد

که تموم دنیا از پیشت رفتن.

ღ❤ღ

life is a road and you are its passengers so

, be careful about the value of your times

, maybe you wont be in the road tomorrow

زندگی مثل یه جاده است ،

من و تو مسافراشیم ،

قدر لحظه ها رو بدونیم ،

ممکنه فردا نباشیم

 

بقیه در ادامه مطلب...

 

 



ادامه مطلب

دانلود آهنگ جدید محمد علیزاده به نام کجا میری

♫♫♫دانلود آهنگ با کیفت320

♫♫♫دانلود آهنگ با کیفیت128


برای دیدن متن آهنگ به ادامه مطلب بروید...

 



ادامه مطلب

 در ميان روزها از "روز دوم" بدم می آيد .....

روز دوم بی‌رحم‌ترين روز است و با هيچکس شوخی ندارد ...

در روز دوم همه‌ چيز منطقی ست ...

حقايق آشکار است و به هيچ وجه نميتوان سر ِخود را شيره ماليد..!!

مثلا ، روز اول مهر ...

هميشه روز خوبی بود ...

آغاز مدرسه بود و خوشحال بوديم ...

 

اما امان از روز دوم ...!!

روز دوم تازه می‌فهميديم که تابستان تمام شده است ...

يا مثلا روز دوم بازگشت از سفر ...

روز اول خستگی در می‌کنيم ، حمام می‌کنيم

اما روز دوم ، تازه می‌فهميم که سفر تمام شده است ...

طبيعت و بگو بخند با دوستان و عشق و حال تمام شده است ...

يا وقتی کسی از دنيا ميرود ...

روز اول ، خدا بيامرز است و روز دوم ، عزيز از دست رفته !!

 

و اما جدایی ...

روزِ اول شوکه‌ايم و شايد حتی خود را آماده کنیم برای زندگی جديدی که در راه است ...


اما دريغ از روز دوم ...!!

تازه می‌فهميم کسی رفته...

تازه می فهميم حال‌مان خوب نيست ...

تازه می فهميم که تنهایی بد است

بايد روز دوم را خوابيد ...

بايد روز دوم را خورد ...

بايد روز دوم را مُرد ...



تاريخ : پنج شنبه 12 شهريور 1394برچسب:مطالب جالب,مطالب خواندنی,جملات آموزنده,مطالب زیبا,جملات عاشقانه,متنهای عاشقانه, | 1:0 | نويسنده : pardis |

 

او از غرق شدن مي‌ترسيد براي همين

هيچ‌وقت شنا نمي‌کرد  سوار قايق نمي‌شد   

حمام نمي‌کرد

و به آبگيري پا نمي‌گذاشت

شب و روز در خانه مي‌نشست

در را به روي خود قفل مي‌کرد
به پنجره‌ها ميخ مي‌کوبيد
و از ترس اينکه موجي سر برسد
مثل بيد مي‌لرزيد و اشک مي‌ريخت
عاقبت آن قدر گريه کرد
که اتاق پر شد از اشک
و او را درخود ، غرق کرد

شل سيلور استاين



تاريخ : چهار شنبه 11 شهريور 1394برچسب:جملات جالب و زیبا,متنهای جالب,متنهای زیبا,جملات عاشقانه,متنهای عاشقانه, | 23:59 | نويسنده : pardis |